والنتینا عاشق شوهر گرمش است ، او ثروتمند است ، اما او هر شب او را با درخت سنگین خود را صید می کند و او را برای گلوله های زیادی کاشته است. یک روز تصمیم گرفت برای شوهرش یک شام غافلگیر کننده جشن تهیه کند. برای انجام این کار ، او لباس زیر زنانه توری مشکی پر زرق و برق را پوشید ، کفش پاشنه بلند به آشپزخانه رفت تا شوهرش را غافلگیر کند. آشپزی خوب و سرگرم کننده بود. والنتینا به آرامی پخت و پز ، و بعضی اوقات ، از خستگی ، نوک کونزن خارجی سینه ها را لمس کرد و کمی آنها را بیرون کشید. سپس ناگهان او را از بین می برد ، او غذا را فراموش کرده است و فقط برای وسایل آشپزخانه شکل قیمتی می پردازد. روی میز نشسته و پاهایش پهن شده است و کسی از وسایل آشپزخانه استفاده نمی کند ، تصمیم گرفت با گربه خیس خود بازی کند و یک پین نورد را برداشت. او اکنون وارد تقسیم او نمی شود و سعی می کند خودش را راضی کند.