خسته از نشستن تنهایی در اتاق من ، یک بلوند جوان و شایسته با لباس های گاه به گاه. او روی تخت صورتی خوابید و رویای یک شاهزاده با چهره سالم ادلا و خوش تیپ خواب دید. بلوند تصمیم گرفت با دوست قدیمی خود که پایتون بزرگی در شلوار خود داشت ، تماس بگیرد. پسر به سرعت دوید و شروع به لمس دختر زیبا از درگاه کرد. سینه هایش را فشرد ، انگشتانش را داخل دهانش ریخت ، آنها را ریز کرد و کیرتوکس باحال شروع به استمناء بیدمشک کرد. سپس زاغه ای جوان که دوست پسرش را به سختی هل می دهد.