این پسر در یک هتل زشت در یک شهر کوچک اقامت داشت ، جایی که کیرتوکس باحال تنها فاحشه های بیرون برای تفریح است. هیچ کاری نکرد ، او خود را فردی خواند و او آمد و همه خیالات مشتری را بست. او یک لباس خدمتکار پوشیده بود که پسر را هیجان زده تر کرد و صورتش را تمام کرد.