یک فصل کوتاه از زندگی یک زوج جوان. او گفت که از سالن پرواز کرده است. او بسیار خوشحال بود ، او را در آغوش گرفت و با آغوش با او در تختخواب خورد. او خوشحال عکس های سکسی متحرک خارجی شد که اخیراً دیک خود را در بیدمشک نازک خود کاشته و او را لعنتی کرده است به طوری که مایع منی را برای مدت دو ساعت دیگر از او ریخته است. از این گذشته ، او فراموش کرد که کاندوم بپوشید. سپس او از همه چیز آجیل رفت و به بالکن رفت. اما در آنجا او برای او رنج برد! او به راحتی از خوشحالی متحیر شد.